به خود خود خودت الهام پور احد(ا..پ)

الهام جان میدانم اینکه تا بحال میگفتی اسمم را ننویس رویت نمیشد که دوستانت بفهمند سوالاتت را ازمن میپرسی واشعارت را تصحیح میکنم عزیزم بگذار همه بدانند...کسب دانش هیچ ایرادی ندارد من مخصوصا امروز نامت را نوشتم که دوستان متوجه بشوند چه عیبی دارد ؟درست است که شما مدرس دانشگاهید اما هرکس تا آخر عمر باید یاد بگیرد( اطلب العلم من المهد الی الحد )قول پیامبر است.چنین گفت پیغمبر راستگوی /زگهواره تا گور دانش بجوی/

خانم پور احدعزیزم الهام خانم... شاعران امروز از اساتید دانشگاه گرفته تا همه فقط چسبیده اند به غزل ورباعی ودوبیتی ومتاسفانه دیگر صنایع عروضی را به بهانه های واهی فراموش کرده اند از ملمع.. مسمط.. قصیده ..موشح ..ترکیب..ترجیع..مستزاد ....الخخبریرنیست ونمیتوانند بسرایند

شاعرتوانا کسیست که در تمام صنایع طبع آزمایی کند وبهانه نیاورد از شعرای معروف که با تکیه به دیگران وصاحبان قدرت اسمی در کرده وسر زبان افتاده اند بپرس نمیتوانند شعر های دیگر بسرایند بهانه میآورند بهرحال انتظار دارم تواینطور نباشی عبسراین... بسرا شعر بگو طبعت روان...قلمت رقصان وپرتوان باد.یه مستزاد برات مینویسم ببین اگر اضافاتش را برداری در اصل میشه غزلی ودرمعنی شعر تغییری ایجاد نمیشه  منتظر تماست هستم قول داده ای هاااااا

شوق حضور:تقدیم به الهام پور احد (ا....پ)

ماتشنه پیمانه ای از جام الستیم

پیمان نشکستیم

سرخوش به نگاه تو ولبخند تو هستیم

از چشم تومستیم

تامهر تو بر این دل دیوانه نشسته است 

چون ساز شکسته است

دروازه دل برهمه کس غیر تو بستیم

پیمانه بدستیم

مژگان تو شدزخمه این ساز شکسته

درخون بنشسته

زان جامه درانیم که بی توزچه هستیم؟

زیبای پرستیم

دردوری تو ناله برافلاک برد دل

دوری است چه مشکل

وزهجرتو ما از دو جهان طرف نبستیم

جان بیهده خستیم

رخصت بده ای مونس دلهای شکسته

برعاشق خسته

درشوق حضور تو سر خویش شکستیم

درکوی توهستیم

گربوسه دهی ای لب تو آب حیاتم

ای کان نباتم

مانند"حمید"تا به ابد یکسره مستیم

عاشق بتو هستیم

به خود خود خودت الهام پور احد(ا..پ)...